عشقبازی نه من آخر به جهان آوردمیا گناهیست که اول من مسکین کردمتو که از صورت حال دل ما بیخبریغم دل با تو نگویم که ندانی دردمای که پندم دهی از عشق و ملامت گویی تو نبودی که من این جام محبت خوردمتو برو مصلحت خویشتن اندیش که منترک جان دادم از این پیش که دل بسپردمعهد کردیم که جان در سر کار تو کنیمو گر این عهد به پایان نبرم نامردممن که روی از همه عالم به وصالت کردمشرط انصاف نباشد که بمانی فردمراست خواهی تو مرا شیفته میگردانیگرد عالم به چنین روز نه من میگردمخاک نعلین توای دوست نمییارم شدتا بر آن دامن عصمت ننشیند گردمروز دیوان جزا دست من و دامن توتا بگویی دل سعدی به چه جرم آزردمسعدیhttps://roozaneh.net/fun/smsبرچسبها: روزانه ♥ شنبه بیست و ششم فروردین ۱۴۰۲ ساعت 23:34 توسط Ali بخوانید, ...ادامه مطلب
چون درد عاشقی, به جهان هیچ درد نیستتا درد عاشقی, نچشد مرد مرد نیستآغاز عشق یک نظرش با حلاوتستانجام عشق جز غم و جز آه سرد نیستعشق آتشی ست در دل و آبی ست در دو چشمبا هر که عشق جفت ست زین هر دو فرد نیستشهد, ...ادامه مطلب